شناخت ترمینولوژی روابط عمومی مدرن، کارشناسان را مجبور می کند که بیشتر مانند یک همتا یا مشتری فکر کند و کمتر مانند یک بازاریاب یا یک رقیب. این تغییرات موجب می شود که فعالیت های شما از ارائه یا معرفی به نوع “تعاملِ مبتنی بر گفتگو” تبدیل شده و همچنین روابط بین شما پرورش یابد و عمیق تر شود. موهبت تعامل گفتگو محور برای سایر بخش ها نیز این است که خدمات مشتری را تقویت می کند و برند را توسعه می بخشد.
همگام با تحولات جدید تکنولوژیکی، علم روابط عمومی نیز در قالب نظریات نوینی مورد بحث قرار می گیرد. روابط عمومی نوین یا امروزی از نوع سنتی خود که وظایف آن را عمدتا به اطلاع رسانی محدود می کرد، خارج شده است و هم اکنون مشاهده می کنیم که نگرش جدید به روابط عمومی تغییرات چشمگیری در کلیه سازمانها (به ویژه در بخش های خصوصی و تجاری) ایجاد کرده است. یکی از مهم ترین تغیرات در این عرصه، ورود روابط عمومی ها به دنیای دیجیتال است. دیجیتالیزه شدن روابط عمومی ها ناگزیر تغییرات مهمی در ارتباطات درون و بررون سازمان نیز ایجاد خواهد. در این نوشتار سعی شده است حضور روابط عمومی ها را در شبکه های اجتماعی مورد واکاوی قرار داده و با پرداختن به “زبان روابط عمومی ها در شبکه های اجتماعی” به شناختی نسبی درباره ترمینولوژی(شناخت اصطلاحات) علم روابط عمومی نوین دست یافت.
وب تعاملی جرقه ای انقلابی در روابط عمومی زد و زمینه را برای تغییر دیرهنگام در نحوه رویکرد متخصصان روابط عمومی به بازاریابی و صحبت در مورد آن فراهم کرد. بر همین اساس روابط عمومی نوین و رسانه های جدید روشی را که شما باید از طریق اصطلاحات بازاریابی، مفاهیم، و گردش کار کلی آن به مردم نزدیک شوید تغییر داده اند. در نتیجه عبارت هایی که در استراتژی و یا برنامه روابط عمومی سنتی مورد استفاده قرار می گرفته است، تغییر یافته است. به نوعی می توان گفت اصلا مخاطبانی که شما به صورت سنتی با آنها ارتباط برقرار می کردید وجود ندارند و یا اگر وجود دارند از پیام های عمومی، هدفمند و غیرشخصی مصون هستند. می دانیم که جوامع تحت وب بر اساس افرادی که برای اشتراک گذاری و گرفتن بازخورد گرد هم می آیند، تکامل یافته و رشد می کنند. دنیای جدید روابط عمومی نیز بر توسعه این روابط تمرکز خواهد کرد.
تغییر پلتفرم و تغییر در موضع قدرت
یکی از اصطلاحات چالش برانگیز در روابط عمومی نوین عبارت”مخاطب” است. آنچه در روابط عمومی سنتی “مخاطب” خوانده می شود با تغییر پلتفرم، موضعش در بهره مندی از “قدرت” تغییر کرده است تا جایی که “مخاطب” نام نهاندن آن جای تردید دارد.
در همین رابطه جی روزن استاد ژونالیسم دانشگاه نیویورک در مقاله ای تحت عنوان “افرادی که شما قبلا به عنوان مخاطب می شناختید” می نویسد: هم اکنون مخاطبانی را تصور کنید که در کشتی شما، قایق دارند. خوانندگانی که خودشان می نویسند. بینندگانی که دوربین را برداشته و به دست گرفته اند. شنونده هایی که قبلاً همدیگر را نمی شناختند، اکنون میتوانند با تلاشی اندک با یکدیگر ارتباط برقرار کرده و وارد گفتگو شوند و این به معنای صحبت کردن با جهان است.
حالا این سوال برای اهالی رسانه پیش می آید که اگر قرار است همه حرف بزنند چه کسی قرار است شنونده باشد؟ این در حقیقت پایان یک سیستم رسانه ای است که یک طرفه اجرا می شد، در یک الگوی پخش، با هزینههای بالا و چند شرکت در رقابت برای صحبت با صدای بلند! در حالی که بقیه جمعیت جدا از یکدیگر گوش میدادند. اما امروز اصلاً چنین وضعیتی قابل تصور نیست. پس می توان گفت امروزه با ورود سازمان ها به شبکههای اجتماعی یک موازنه قوای جدید وجود دارد. حالا دیگر افرادی که قبلاً به عنوان مخاطب شناخته میشدند، عموم مردم هستند. عمومِ واقعی تر، کمتر تخیلی، توانمندتر و کمتر قابل پیش بینی.
اکنون روابط عمومی ها با مخاطبان انبوه با دسته های کلی و با انتخاب های بسیار گسترده سر وکار دارند. مخاطبان آماده هستند تا همسالان خود را تحت تاثیر قرار دهند. از طریق تفسیر و بینش شخصی خودشان، اطلاعات معنادارشان را منتقل کنند و این قابلیت را دارند تا از طریق یک اظهار نظر، یک ارجاع و یا یک خرید به افراد دسترسی پیدا کرده و برآنان اثر بگذارد. همان هایی که به عنوان مخاطبان گذشته می شناختیم اکنون اطلاعات را کنترل می کنند. آنها می توانند بدون مکانیسم پخش رسانه ای در هر زمانی با هر کسی و هرگونه ای که بخواهند صحبت کنند.
کاربران یا کنترل کنندگان؟
برخی معتقدند استفاده کنندگان از فناوری شبکه های اجتماعی “مردم”، “دوستان” و یا “مشتریان” نامیده میشوند و نه کاربران! آنان بر این باورند که واژه کاربر بر اساس اصطلاح شناسی تکنولوژی ای که از آن استفاده می کنند نام گذاری شده است. کاربران وب به افرادی تبدیل می شوند که به دنبال اطلاعات هستند. آنها مخاطبان یک ارتباط در شبکه های اجتماعی هستند. اما کاربران برنامه به کارمندی اطلاق می شود که تلاش می کند کارها را در شبکه های اجتماعی انجام دهد. افراد در شبکه های اجتماعی اطلاعات را جستجو، منتقل، نقد و ارزیابی میکنند و نسبت به هرچیزی واکنش نشان می دهند. پس می بایست به اثر شگفت کلمات توجه کرد و این نکته را به خاطر داشت که روابط عمومی در مورد “مردم” است و نه کاربران! بر همین اساس بازاریابی انبوه، انتشار هرزنامه و یا اقدامات این چنینی آسیبی جدی به جایگاه روابط عمومی ها خواهد زد.
ارسال اطلاعات به جای پیام
شواهد بسیاری نشان می دهد که در شبکه های اجتماعی افراد با دریافت پیام ترغیب به خرید خدمت یا محصولی از شما نخواهند شد. آنها می خواهند شما بدانید که چگونه می توانید به آنها کمک کنید؟ یا به آنان کمک کنید کاری را به نحوه بهتری انجام دهند. و نیز یاد بگیرند که چگونه کاری را که قبلاً نمی توانستند، امروز انجام دهند؟ به طور مثال اگر شما در نمایه کاربری خود توضیحاتی بلند بالا در رابطه با خود یا سازمان خود ارائه کنید، آنان به راحتی از شما گذر خواهند کرد. اما اگر بخشی از یک جامعه شوید، به سرعت متوجه خواهید شد که در مورد هر یک از مکالمات، اطلاعات و جوامعی که می خواهید به آنها دسترسی پیدا کنید، چیزهای زیادی وجود دارد و باید بیاموزید. اغلب نیز متوجه خواهید شد که بر اساس بینش به دست آمده از مشاهده ساده داستان خود را تغییر خواهید داد. این است تفاوت بین صحبت کردن در پیام ها و مرتبط کردن داستانتان با آنچه افراد میخواهند. وقتی واقعاً درگیر صحبت با اینفلوئنسرهای رسانه ای و یا گفتگو با سایر اعضای جامعه هستید، به پیام هایی که می خواهید منتقل کنید فکر نمی کنید؛ در عوض، بیشتر بر روی اطلاعاتی که می توانید برای کمک به دیگران ارائه دهید متمرکز می شوید.
در ادامه نیز مانند یک فرد کارشناس روابط عمومی فکر کردن را کمی کنار بگذارید و شروع به نزدیک شدن به بازاریابی کنید. خودتان را هم به جای یک مصرف کننده و هم یک متخصص بازار بگذارید. از این طریق برای شما هویدا می شود که “شما چگونه نشان می دهید که آنچه شما نمایندگی می کنید برای مردم اهمیت دارد و چرا آنها باید در گفتگو با شما شرکت کنند؟” این کار نگرش شما را در انجام فعالیت های روابط عمومی تغییر خواهد داد؛ این که چگونه چیزها را می بینید؛ نحوه برخورد شما با مردم را تغییر خواهد داد. پس از آن نحوه نوشتن اخبار را تغییر می دهید. نحوه توزیع محتوا و اشتراک گذاری اطلاعات را تغییر خواهید داد. و مهم تر از همه، به شما ابزاری می دهد تا افراد به طور شفاف و واقعی با شما درگیرگفتگو شوند.
سخن پایانی
درک و شناخت صحیح از اصطلاحات در روابط عمومی مدرن موجب می شود تا به این نکته برسیم که لازم نیست به ارسال پیام برای مخاطبان و کاربران هدف تکیه کنیم. در این زمان تفکر ما فراتر از این کلمات واژگانی تکامل یافته است تا با رویکرد جدید برای درگیر کردن افراد در وب سازگار باشد. شناخت ترمینولوژی روابط عمومی مدرن، کارشناسان را مجبور می کند که بیشتر مانند یک همتا یا مشتری فکر کند و کمتر مانند یک بازاریاب یا یک رقیب. همچنین به عنوان یک مصرف کننده، شما بر اساس پیام ها تصمیم نمیگیرید. شما اطلاعاتی را در نظر می گیرید که به شما به عنوان یک شخص و به عنوان مشتری مربوط می شود.
این را نیز بدانید که هیچ ابزار، نسخه یا یک داستان مشترکی وجود ندارد که به مشتریان شما انگیزه خرید بدهد. همه چیز با تبدیل شدن به فردی (و افراد مختلف) که سعی در رسیدن به آن دارید و سپس مهندسی معکوس (از پاسخ به سوال رسیدن) شروع می شود. در نتیجه گوش کنید، بخوانید و یاد بگیرید. این تغییرات موجب می شود که فعالیت های شما از ارائه یا معرفی به نوع “تعاملِ مبتنی بر گفتگو” تبدیل شده و روابط بین شما پرورش یافته و عمیق تر می شود. همچنین موهبت تعامل گفتگو محور برای سایر بخش ها نیز این است که خدمات مشتری را تقویت می کند و برند را توسعه می بخشد. این مهم است که داستان را انسانی کنید و به بخشی از گفتگو مشتریان تبدیل شوید به جای این که فقط سعی کنید خدمت یا محصولی را به آنان بفروشید!
منبع: توسعه پویا، اعتمادگلستانی
بیش از 14 سال از شروع فناوری بلاک چین میگذرد. در آن زمان متخصصین حوزه تکنولوژی از شروع به کار آن اطلاع داشتند اما شاید سه چهار سال است که نام بلاک چین به گوش عام مردم رسیده؛ افرادی که به خرید و فروش رمزارزها، سرمایه گذاری رمزارزها، ساخت NFT و دیگر حوزه های کسب درآمد در بلاک چین علاقمند شدهاند، کم و بیش با مفهوم آن آشنا هستند و همه در یک نکته اتفاق نظر دارند: «بلاک چین، دنیا را وارد عصر جدیدی کرد.»
بلاکچین چیست؟
بلاک چین یک سیستم ثبت اطلاعات و گزارش است. طبیعتاً اولین سیستم ثبت اطلاعات نیست. اما تفاوت آن با هر سیستم ثبت اطلاعاتی که از قبل میشناسیم این است که در این سیستم، با استفاده از توزیع دادهها و رمزنگاری آنها، احتمال هک، دستکاری و تقلب در اطلاعات نزدیک به صفر میشود.
در یک بلاک چین، بسته به کاربردی که دارد اطلاعات خاصی ثبت میشود؛ اطلاعات حق مالکیت یک دارایی، اطلاعات تراکنشهای یک شبکه مالی، اطلاعات هویت افراد و… . این اطلاعات، رمزنگاری و سپس بین همه اعضای جامعه بلاک چین، توزیع میشود؟ این فرایند چگونه صورت میگیرد؟
فرض کنید من در یک جمع 20 نفره، من پای یک قرارداد امضا میکنم و برگه آن را میخواهم نزد خود نگهدارم. به آن بیست نفر پیشنهاد میدهم بیایند و هر کدام با گوشی همراهشان یک عکس از این قرارداد بگیرند. بعد از این اتفاق، اگر من بخواهم این قرارداد را نابود کنم یا آن را دستکاری کنم، بیست شاهد با مدرک وجود دارد که متوجه کج روی من میشوند.
حال اگر این جمعیت بیست نفره، چند میلیون نفر باشد و اطلاعاتی که ثبت میشوند، اطلاعات تراکنشهای شبکه باشند، احتمالا این سیستم بلاک چین بیتکوین یا دیگر رمزارزهاست.
بلاک چین چگونه کار می کند؟
بلاک چین همانطور که از نامش پیداست (Block chain)، زنجیره ای از بلاک هاست؛ بلاکهایی که هر کدام بسته به کاربرد شبکه، اطلاعات خاصی را نگهداری میکنند. هر بلاک بعد از ذخیره اطلاعات، به زنجیر بلاکهای ساخته شده قبل از خودش متصل میشود.
فرض کنید یک سیستم بلاک چین وجود دارد که نام اعضای خانوادههای محله شما را ثبت میکند.
حال اطلاعات چگونه رمزنگاری میشوند؟ از طریق توابع هش؛ یک رشته متن به دست آمده از تابع ریاضی که نقش اصلی در کنترل امنیت و جلوگیری از تقلب را دارد. حال دوباره مثال بالا را مشاهده میکنیم:
در این بلاک چین، بلاک خانواده الهی که حاوی نام های زهرا، عمران و صادق است، هش kjuhk دارد. این هش در بلاک خانواده سلامت هم ثبت شده؛ همانگونه که هش خانواده سلامت در بلک خانواده علوی مشاهده میشود.
در یک شبکه بلاک چین، هر بلاک علاوه بر هش مخصوص به خود، هش بلاک قبلی را نیز ثبت میکند. حال اگر کسی بیاید و اطلاعات آن بلاک را کمی تغییر دهد، هش آن تغییر پیدا میکند، بعد از آن هش بلاک های بعدی عوض میشوند و کل بلاک چین نامعتبر میشود.
البته این قاعده به این معنا نیست که هیچگونه تغییری در اطلاعات بلاک چین امکان پذیر نیست. آن مقال عکس گرفتن از روی قرارداد و اعضای یک شبکه بلاک چین را به خاطر آورید. در یک شبکه بلاک چین، اطلاعات بلاک ها به همه اعضای شبکه ارسال میشود. پس اگر تغییر مجازی بخواهد رخ دهد، باید با اجازه اکثریت اعضای شبکه باشد. وگرنه بلاک ها باطل میشوند و اعتبار بلاک چین، از بین میرود.
ویکی پدیا: یک مثال آشنا
ویکی پدیا را که همه میشناسیم، یک دانشنامه آزاد است که ادعای غیرمتمرکز بودن دارد. هر کاربر با رعایت قوانین ویکی پدیا میتواند در آن مطلبی بنویسد یا مطلبی را تصحیح کند. در این وبسایت، هر اطلاعاتی که در یک صفحه ثبت میشود (یا صفحه جدیدی که ثبت میشود)، باید به تأیید کاربران برسد.
هرچند، کاربران از نظر سابقه فعالیتی که دارند، دارای درجات اعتماد مختلفی هستند، اما در نهایت همه میتوانند در تأیید یا رد اطلاعات هر صفحه، دخیل باشند.
هم ویکی پدیا و هم بلاک چین، روی اینترنت اجرا میشوند. اما ویکی پدیا روی شبکه جهانی وب (WWW) با استفاده از مدل Clinet server طراحی شده. مدلی که در آن، دادهها روی یک سرور متمرکز ذخیره میشوند، چند نفر روی دادهها کنترل دارند و میتوانند آنها را دستکاری یا حذف کنند.
کنترل دسترسی ها و مجوزها در دست یک بخش مرکزی است و این موضوع اصلیترین تفاوت ویکی پدیا و بلاک چین تلقی میشود. هر چقدر هم که نویسندگان با رعایت قوانین و عدالت تمام، به ویرایش مطالب و ثبت اطلاعات جدید دسترسی داشته بشاند، بخش مدیریت ویکی پدیا، فراتر از این برابری، میتواند هر زمان که بخواهد مطلبی را ویرایش و حذف، یا یک نویسنده را به کلی اخراج کند.
بلاکچین چه کاربردی دارد؟
این سوال برای خیلی از افرادی که آشنایی جدیدی با بلاک چین دارند، پیش میآید اما در جواب باید گفت که بلاک چین، یک فناوری جدید است نه یک ابزار. شاید یک ابزار دیجیتال، کاربردهای مشخصی داشته باشد و برای هدف خاصی ساخته شده باشد (مثل فتوشاپ، گوگل سرچ و….) اما وقتی یک فناوری جدید پدید آید، دیگر انسانها از آن به بعد مدام پاسخ هایی برای این سوال پیدا میکنند که «از این، چه استفادهای میشود کرد. همانطور که میدانید اولین کاربرد بلاک چین، ایجاد یک شبکه پولی دیجیتال و امن بود که زیر پرچم هیچ قانون دولتی نرود. اما بعد از آن این فناوری مدام کاربردهای جدیدی پیدا کرد که در ادامه به چند به مورد از آنها اشاره میکنیم:
- سیستم پرداخت غیرمتمرکز
اولین کاربرد بلاک چین (و از نظر برخی مردم، تنها کاربرد آن) ایجاد یک شبکه پرداخت غیر متمرکز بود. این شبکه با سیستم کاری مبتنی بر توزیع و رمزنگاری، دیگر نیازی به نظارت قوانین دولتی و بانکی ندارد. این باعث میشود کارایی رانت و تخلف تا حد زیادی در آن کاهش یابد. به علاوه، هزینه های زیاد بوروکراسی دولتی برای نظارت سیستم مالی را هم حذف میکند.
غیرمتمرکز بودن سیستم پرداخت باعث میشود افراد از هر نقطه از جهان، با هر ملیّتی که دارند و تحت سلطه هر دولتی که زندگی میکنند، بتوانند در این شبکه حساب باز کنند و به خرید و فروش و تبادل پول با دیگران بپردازند. مردم برای معامله با خارج از کشور نیز دیگر کارمزد هنگفتی نمیپردازند؛ کارمزدشان همان کارمزد ناچیز معمول کل شبکه خواهد بود.
- حفاظت از حق کپی رایت
آثاری هنری، به ویژه آثار هنری دیجیتال به شدت در معرض خطر تکثیر غیرقانونی قرار دارند. در برخی کشورها قوانین سختی برای حفاظت از مالکیت اثر و حق تألیف، در نظر گرفته میشود که بسیاری از آنها محدود به همان کشور است. اما یک هنرمند جدای از قوانین دولتی (آیا حامی او باشند یا خیر) میتواند اثر خود را در بلاک چین به صورت NFT ثبت کند. در این فرایند تمام اطلاعات اثر، مؤلف و مالک آن به طور دقیق ثبت میشود تا هر گونه ادعایی برای به سرقت بردن و سو استفاده از اثر هنری را بی اثر کند.
- انتخابات سالم
وقتی از ثبت اطلاعات بدون تقلب حرف میزنیم، قطعا «برگزاری انتخابات» میتواند یکی از ثمرات آن باشد. انتخابات سیاسی در هر کشور تحت نظارت دولت انجام میشود. اما گاهی اوقات در برخی کشورها مردم به سیستم نظارتی دولت بی اعتماد میشوند و نتیجه انتخابات را دستکاری شده میدانند. اما وقتی انتخابات در یک سیستم غیرمتمرکز انجام شود که به هیچ نهاد و دولتی وابسته نیست، دیگر شک کردن به نتیجه آن بی معناست.
سرویس رأیگیری THEPOL در کره جنوبی هم کاربرد دیگری از بلاک چین در فرایند انتخابات را دنبال میکند. این سرویس قصد دارد تحقق وعدههای انتخاباتی کاندیداهای هر انتخابات را دنبال کند. در این سرویس تمام وعدهها روی بلاکچین ثبت میشوند و کسی نمیتواند آنها را تغییر دهد. مردم میتوانند در هر زمان، میزان تحقق وعدههای افراد انتخاب شده را بررسی کنند.
- تجارت
بلاک چین وارد حوزه تجارت هم شده است. برای مثال در سال 2020 دو شرکت بزرگ Cargill و Agrocorp معاملهای 12 میلیون دلاری در بستر بلاک چین برای صادرات گندم انجام دادند. میزبان این معامله که به صورت پرداخت ارز دیجیتال و کاملا شفاف و امن انجام شد، پلتفرم Dltledger بود. این پلتفرم تا کنون میلیاردها دلار معامله تجاری را به ثبت رسانده که امتیاز آنها شفافیت و امنیّت کامل معاملات است.
جمع بندی
کاربردهای بلاک چین به همینجا ختم نمیشود، بلاک چین در حال حاضر در حوزه های مختلفی همچون حمل و نقل، سلامت، رسانه، بازاریابی، بازی ها و… ورود پیدا کرده و با ارائه شفافیت و امنیت بر بستری غیرمتمرکز، کمک زیادی به توسعه هر کدام از آنها کرده است. کارایی بلاک چین حتی به ابداعات فعلی، محدود نمیشود و در سالهای بعد، قطعا ظرفیتهای بسیار متفاوتتر و گستردهتری از بلاک چین برای بشر نمایان میشود. پس وظیفه هر انسانی که در عصر دیجیتال زندگی میکند این است که حداقل آشنایی با این صنعت داشته باشد، حتی اگر هیچوقت به صورت تخصصی وارد فعالیت آن نشود.
بازار NFT این روزها سروصدای زیادی کرده است. افراد زیادی با دیدن درآمدهای میلیون دلاری دیگران، تصمیم گرفتهاند تمام زندگیشان را صرف فعالیت در حوزه NFT کنند و ظرف مدت کوتاهی ثروتمند شوند. صنعت NFT ظرفیت بسیار بالایی برای کسب درآمد دارد اما لزوما به این معنا نیست که هر NFT ساخته شده قرار است شما را به درآمد زیاد برساند.
از زمانی که NFT وارد دنیای بلاک چین شد، هزاران هزار اثر NFT ثبت شده است. بسیاری از آنها با قیمت خوبی به فروش میرسند. در اخبار حوزه ارز دیجیتال هم مدام میبینیم که برخی افراد یک NFT ثبت کردهاند و با قیمتهای صدهزار دلاری اما اخبار و رسانهها فقط آنهایی را به ما نشان میدهند که با قیمت بسیار بالایی به فروش رسیدهاند. هزاران سازنده NFT دیگر به دلایل مختلف شاید یک دلار به درآمد نرسیده اند.
قرار نیست ناامید شویم. فقط باید آگاه باشیم که هر حوزه کسب درآمد، اصول و ارزشهای خودش را دارد. مانند صنعت NFT که در آن مؤلفه های زیادی در تعیین قیمت یک NFT مؤثرند. در ادامه به شرح این مؤلفهها میپردازیم:
امنیت بلاک چین
ارزش یک بلاک چین، رابطه مهمی با بلاک چینی که روی آن ثبت شده دارد. مثلا بلاک چین اتریوم مدتهاست که امتحان خود را در این زمینه پس داده و هر کاربری که در آن NFT خود را ثبت کند، از امنیّت آن آسوده خاطر خواهد بود. اما شاید برخیها وجود NFT در شبکههایی که به تازگی این امکان را به خود اضافه کردهاند (مانند کاردانو) ریسک بالاتری داشته باشد.
زنجیرهها
بعضی از زنجیرههای اجرایی NFT نظیر Avastars و Aavegotchis روی زنجیره قرار میگیرند و با تیکه بر قراردادهای هوشمند اتریوم، میتوانند بمانند. یعنی تا زمانی که بلاک چین اتریوم پایدار است، وجود این NFTها نیز تهدیدی ندارد. اما برخی پروژههای NFT روی ارائهدهندگان خارج از زنجیره اجرا میشوند و ماندگاری آنها به ماندگای زنجیرههای پرریسک متکی است.
قدمت توکن غیرمثلی
این توکنها بر اساس قدمت خود نیز ارزش به دست میآورند. مثلا NFT هایی که در چهار سال پیش ساخته شدهاند، ارزش بیشتری نسبت به NFT های امسال دارند. این موضوع در مورد آثار کلکسیونی واقعی هم صادق است. شما وقتی یک تمبر صد ساله داشته باشید، NFT آن به خاطر قدمتی که دارد ارزش پیدا میکند.
جامعه و شهرت سازنده
در دنیای واقعی، اگر شما یک نقاش بسیار ماهر باشید و یک تابلوی خارقالعاده بکشید اما کسی شما را نشناسد، قیمت تابلوی شما بسیار کمتر از تابلوی یک نقاشی مشهور است که شاید حتی یک نقطه روی آن باشد. دنیای توکنهای غیرمثلی نیز از این قاعده مستثنی نیست. بعضی از هنرمندان دیجیتال به مرور طرفداران زیادی به دست آوردهاند که موجب ترند شدن آثار آنها و افزایش زودهنگام قیمت آثارشان میشود.
کمیاب بودن
NFTها محدود هستند. اما به این معنا نیست که همه آنها یک عددی هستند. از بعضی از آثار، چند نمونه ساخته میشود که همه آنها به فروش گذاشته میشوند. اما یک اثر هرچقدر هم که جذاب و پرطرفدار باشد، اگر بیست عدد از آن وجود داشته باشد، قیمت آن شاید یک بیستم وضعیتی باشد که فقط یک عدد است. در دنیای واقعی نیز، این کمیاب بودن یکی از مؤلفههای ارزشگذاری روی آثار هنری و وسایل عتیقه است.
نوآوری
برخی پروژههای NFT بعد از این که ظهور پیدا کردهاند، همه را شگفت زده کردند. برای مثال خیلی از طراحان دیجیتال، شاید یک نقاشی یا پوستر دیجیتال طراحی کنند و آن را به فروش برسانند. اما بیپل هنرمندی بود که با کلاژ 5000 آثار ابتدایی خودش، اثری به نام «هر روز: 5000 روز اول» را وارد بازار کرد و افراد زیادی برای قیمت گذاری و خرید آن تقلا میکردند.
قیمت بیت کوین
بیت کوین به عنوان پادشاه صنعت رمزارزها، تأثیر زیادی روی کل بازار دارد. بسیاری از مواقع، گاوی یا خرسی شدن نمودار قیمتی بیت کوین، صعود یا ریزش قیمت سایر رمزارزها را رقم میزند. NFT ها هم که در این صنعت وجود دارند، از این قاعده مستثنی نیستند و ممکن است یک اثر ارزشمند، به خاطر ریزش بازار، قیمت قبلی خود را از دست بدهد.
کاربردهای هر توکن
NFTها هم کاربردهای خاص خودشان را دارند که این کاربردها قطعا در قیمت آنها تأثیر گذار است. برخی از NFTها ممکن از صرفا اثری برای دیدن باشند، برخی برای سرگرمی و برخی دیگر کاربردهایی فراتر از این داشته باشند. به عنوان مثال، سینسیس وان (Synesis One) یک سرویس است که از استخراج اطلاعات برای یادگیری زبان هوش مصنوعی استفاده میکند. هرکسی که یک کلمه را NFT کرده باشد، هر بار که از آن کلمه استفاده شود، سودی به آن کاربر میرسد. شاید این کاربر بعد از سالها سود بسیار بیشتری از فروشنده یک اثر هنری دیجیتال داشته باشد.
نتیجه گیری
بازار NFT مانند هر بازار دیگر، چم و خم رقابتی خودش را دارد. افراد بسیار زیادی وارد این حوزه شدهاند اما هیچکس تضمین نکرده که همه آنها قرار است ثروتمند شوند. هر کسی که وارد این حوزه میشود باید به قواعد ارزشگذاری، سلیقه کاربران و رفتار بازار آگاه باشد تا بداند چه توکن غیرمثلی با چه استراتژی میتواند او را زودتر به درآمد برساند.
NFT یا توکن غیرمثلی، یک دارایی دیجیتال رمزنگاری شده و منحصر به فرد است که بر خلاف داراییهایی مانند بیت کوین و تتر قابل معاوضه نیست.
برای شناخت بهتر NFT لازم است ابتدا با ماهیت بلاکچین آشنا شوید؟
بلاکچین مجموعه ای از بلوکهای به هم پیوسته میباشد که در هر بلوک، اطلاعات خاصی مانند تراکنش مالی، سند مالکیت و… به صورت کاملاً امن و غیر قابل نفوذ ثبت میشوند که یکی از کاربردهای آن ساخت و کسب درآمد از دارایی های دیجیتال است.
برای جلوگیری از تقلب، کپی، حذف یا هک کردن اطلاعات دارایی دیجیتال، این اطلاعات توزیع و رمزنگاری میشوند. به این شکل که وقتی در هر بلوک، اطلاعاتی ثبت میشود، تمام اعضای آن شبکه میتوانند روی صحت اطلاعات نظارت داشته باشند و در نهایت، ساخت بلوک را تأیید کنند. وقتی بلوک مربوطه تأیید شد، بلوکهای بعدی پشت سرهم تأیید و ساخته میشوند.
بنابراین اگر کسی قصد تقلب داشته باشد و اطلاعات داخل یک بلوک را تغییر دهد، کاربران متوجه این تغییر شده و بلوک مربوطه و بلوکهای بعدی آن اعتبار خودشان را از دست خواهند داد چرا که تغییرات جدید، فقط با تأیید اکثر اعضای شبکه بلاک چین اتفاق خواهد افتاد.
اما، توکن غیرمثلی چیست؟
به رمزارزی که دارای شبکه بلاکچین مستقل نبوده و روی بلاکچین دیگری ثبت شود، توکن می گویند. برای توضیح غیرمثلی، به این مثال توجه کنید:
شما وقتی یک دلار آمریکایی داشته باشید، این دلار را با هر دلار آمریکایی موجود در دنیا میتوانید مبادله کنید. اما وقتی یک خانه دارید، نمیتوانید با یک خانه دیگر معاوضه کنید چرا که با یکدیگر متفاوت و دارای ارزش نابرابرند. در این مثال، دلار یک دارایی مِثلی، و خانه یک دارایی غیرمثلی است.
در دنیای بلاکچین نیز بعضی از داراییها مثل بیتکوین و اتریوم، قابل معاوضه (و در واقع مِثلی) هستند و بعضی داراییها مثل «NFT»، غیر قابل معاوضه و غیرمِثلی. اطلاعات توکن های غیر مثلی، در بلاک چین هایی مثل اتریوم، سولانا و کاردانو ثبت میگردد.
NFT کاربردهای مختلفی دارد. از جمله:
- فروش آثار هنری دیجیتال
- خرید و فروش آیتم های بازی
- بلیت حضور در رویدادهای مختلف
- ثبت قرارداد دارایی های واقعی به صورت NFT
- و…
اطلاعات ثبت شده میتواند حق مالکیت، لینک دسترسی به یک آیتم خاص، فایل عکس یا موسیقی، یا اطلاعات کامل یک ملک واقعی معامله شده باشد.
اگر به شناخت کافی از NFT رسیده اید، حال سوال اصلی این است؛ که چگونه میتوان از این حوزه کسب درآمد کرد؟
تا به امروز، میلیاردها دلار خرید و فروش با استفاده از NFT توسط کاربران در سطح دنیا انجام گرفته که به چند روش متداول آن اشاره میکنیم:
- فروش آثار هنری دیجیتال مانند موسیقی، عکس یا نقاشی دیجیتال.
- فروش آیتم های بازی مانند امتیازها، لباس، اسلحه.
- اجاره دادن NFT به جای فروش آنها.
- استیکینگ یا دریافت سود در ازای سپرده گذاری.
- تأمین نقدینگی صرافیهای غیرمتمرکز در ازای دریافت NFT با قیمتی بالاتر.
نوع شغل شما با این که چطور می خواهید وظایفتان را انجام دهید مقولهای متفاوت است. در واقع “سِمت” نقش مهمی در میزان موفقیت شغلی دارد، اما عاداتی هم روی احساس خشنودی و کارآمدی تاثیرگذار است. عادات و آداب شما همان کارهایی است که قبل و بعد از سر کار رفتن و در طول روزهای کاری خود انجام می دهید. اگر هفت عادت روزانه زیر را تمرین کنید، قطعاً موفقیت خود در محیط کار را تضمین کرده اید.
- روی نقاط قوت خود متمرکز شوید، نه نقاط ضعف
گاهی در پروسه تلاش برای این که کامل و بدون نقص باشیم، مقدار زیادی از زمان و انرژی خود را صرف بهتر شدن در کارهایی میکنیم که استعداد ذاتی ما به حساب نمی آید. هر کارمندی کاری را باید انجام دهد که به او انگیزه و انرژی میدهد، نه کاری که سبب میشود احساس پوچی و بیارزشی کند پس در محیط کار خود این عادت را به وجود بیاورید تا جای ممکن روی مهارتها و نقاط قوت خود تمرکز کنید نه روی نقاط ضعفتان.
- به گونهای کار کنید که بهترین عملکرد را از خود نشان دهید
برخی افراد ترجیح میدهند در فضاهای باز کار کنند اما بعضی دیگر به کار کردن در اتاقهای در بسته علاقه دارند. پس تمام افراد در شرایط مشابه کار نمیکنند. اگر شرکت شما کارمندان را برای کار کردن به فضای باز میبرد، شما نمیتوانید کار کردن پشت درهای بسته را انتخاب کنید؛ اما برخی عادتهای شغلی وجود دارد که می توانید در جهت منافع خود از آنها استفاده کنید و تمرکزتان را بالا ببرید.
اگر شرکت شما فضای مناسبی در اختیار کارمندان قرار نمیدهد، به دنبال تغییرات کوچکی باشید که می توانید در محیط کار خود ایجاد کنید. مثلا اگر نیاز است کار مهمی انجام دهید، هدفون درون گوشتان بگذارید یا در گوشه دنجی بنشینید که مزاحمتی برای انجام کارهایتان وجود ندارد.
- کنترل نگرشتان را در دست بگیرید
ضربالمثلی قدیمی میگوید خوشبختی از ذهن شما به دست میآید. برای اینکه رضایتمندی بیشتری از شغل خود داشته باشید باید مرتب طرز تفکر خود را مورد بررسی قرار دهید، زیرا منفی گرایی تمام زندگیتان را خراب میکند. علاوه بر آن، منفی گرایی باعث میشود ذهن، جسم ، روحتان افسرده و ناتوان شود و کارایی به طور قابل توجهی پایین بیاید.
- مواد غذایی سالم مصرف کنید
اینکه چه مواد غذایی مصرف میکنید و بدن خود را چطور قبل، حین و بعد از کار کردن تغذیه میکنید، تأثیر قابل توجهی روی توانایی شما در انجام وظایفتان دارد.
اکنون چند توصیه مهم برای تغذیه مناسب در محل کار بیان میکنیم: تا یک ساعت بعد از بلند شدن از خواب صبحانه بخورید و هر سه یا چهار ساعت غذا یا میان وعدهای مصرف کنید. در اولین وعده غذایی روزانه خود به سراغ یک غذای کم کالری و سرشار از پروتئین مانند تخم مرغ یا ماست یونانی بروید. با مصرف حداقل چهار تا شش فنجان نوشیدنی بدون شکر در محل کار، آب کافی به بدنتان برسانید و از چند ساعت قبل از ترک محل کار، از مصرف نوشیدنیهای کافئین دار مانند چای و قهوه خودداری کنید تا خوابتان دچار اختلال نشود.
- به کارمندان کمک کنید
باید در محل کار به نیازهای جسمی و روحی خود رسیدگی کنید. اگر عادت کنید کار خیرخواهانهای در حق همکارتان انجام دهید، حال بهتری خواهید داشت. خیرخواهی میتواند انجام کارهای ساده برای یک همکار دستپاچه و ناشی باشد یا تعارف قهوه در اول صبح. وقتی به تیم خود کمک کنید به طور شگفت انگیزی احساس خوشحالی خواهید کرد.
- فکر خودتان را مشغول نکنید
وقتی یک روز بد را پشت سر میگذارید، در مسیر خانه مدام اتفاقات آن روز را در ذهنتان مرور می کنید.
شما آن رویداد را به طور فیزیکی در بدن خود بازسازی میکنید و سطح هورمونهای استرس خود را افزایش میدهید. اگر می بینید ذهنتان هنوز درگیر آن قضیه است، 10 دقیقه آن اتفاق را در ذهن خود مرور کنید. ببینید چه تجربهای به دست میآورید، سپس دست از خیالبافی بکشید و اتفاق رخ داده را فراموش کنید.
- ساعتی از عصر را به تفکر و مدیتیشن اختصاص دهید
یک عادت مؤثر که میتواند به شما کمک کند از فکر و خیالهای منفی رها شوید، این است یک مراسم عصرگاهی به تفکر و اندیشیدن اختصاص بدهید.
هر روز عصر پیش از آن که وسایل خود را جمع و جور و محل کار را ترک کرده کمی وقت بگذارید و به سه اتفاق خوبی که در طول روز اتفاق افتاده یا سه چیزی که باید برای آنها شکرگزاری کنید، بیاندیشید.
مهم نیست چه روز سختی را پشت سر گذاشتهاید، مهم این است هر روز را با نگرشی مثبت به پایان برسانید.
منبع: U CAN
این روزها کلمات رمزارز، بیتکوین، استخراج و انافتی بسیار گفته و شنیده میشوند. روزگاری نهچنداندور، این اینترنت، پیامرسان و شبکههای اجتماعی بودند که رفتهرفته از زبان اهالی فن، راه خود را به دایره واژگان روزمره مردم باز کردند و نقل محافل شدند. حالا اما نوبت به کلیدواژههای دنیای پررمز و راز بلاکچین و ارزهای دیجیتال رسیده تا در تیترها و سرخط خبرها جا خوش کنند.
موج جدید ثروتمندان هم دیگر محدود به فعالان بازار بورس و طلا و صاحبان املاک و مستغلات نیستند، بلکه سرمایهگذاران نوخاستهای نیز هستند که با دادوستد رمزارزها یا ساخت و فروش انافتیها توانستهاند یکشبه ره صدساله بروند و ثروت هنگفتی به هم بزنند.
برای نمونه، چندی پیش، فروش یک کلکسیون انافتی به مبلغ حیرتآور ۶۹ میلیون دلار، بهشدت خبرساز شد و به درگرفتن موجی از بحث و جدلها در شبکههای اجتماعی انجامید.
پدیده انافتی چیست؟
توکن غیرمثلی، توکن بیتا و توکن غیرقابلتعویض، همگی معادلهایی هستند که اهالی فارسیزبان حوزه رمزارزها برای انافتی به کار میبرند. اما انافتی سرواژه عبارت Non-Fungible Token است که ترجمه تحتاللفظیاش همان «توکن غیرمثلی» است. ممکن است بپرسند مگر «توکن مثلی» هم داریم که به انافتی میگویند توکن غیرمثلی؟
دارایی مثلی یا تعویضپذیر، گونهای از دارایی است که منحصربهفرد و یکتا نیست و با همانند خود قابل تعویض است. مثل یک قطعه اسکناس هزارریالی یا یک قطعه سکه بهار آزادی. هزاران و میلیونها نسخه از یک اسکناس هزارریالی وجود دارد که هیچ یک در ارزش، تفاوتی با دیگری ندارد و هر یک را میتوان با آن یکی تعویض کرد.
به همین دلیل، این دسته از داراییها را میتوان در دسته داراییهای «مثلی» یا «تعویضپذیر» جای داد. چون هر یک در ارزش و کاربرد، مثل هم هستند.
اما دارایی غیرمثلی، قابل تعویض با هیچ دارایی دیگری نیست و بیهمتا و منحصربهفرد است. برای مثال، یک تابلوفرش نفیس با یک مجسمه تاریخی همسنگ و همارزش نیست و هر یک را باید با سنگ محک جداگانهای ارزشگذاری کرد.
حال توکن انافتی یا غیرمثلی، مابهازای دیجیتالی یک دارایی غیرمثلی است. همچنان که نمیتوان یک دارایی غیرمثلی را کپی کرد، توکن غیرمثلی مرتبط با آن هم قابل تکثیر یا تعویض نیست. با این تعریف، هر اثر هنری یکتا را میتوان به یک توکن انافتی تبدیل کرد. در اینجا توکن انافتی نقش گواهی یا سند دیجیتالی مالکیت آن اثر هنری را ایفا میکند.
اینجا ممکن است بپرسند که تفاوت انافتی با یک سند دیجیتالی عادی چیست؟ پاسخ این است که تفاوت این دو به فناوری بلاکچین بازمیگردد. تمام دادههای یک توکن انافتی در بستری به نام بلاکچین، ثبت و ضبط میشود که پاکنشدنی، خدشهناپذیر و غیرقابلدستیابی است.
در واقع، بلاکچین است که به انافتی اهمیت و اعتبار بخشیده؛ زیرا هر فرد یا نهادی میتواند برای یک اثر هنری، سند دیجیتالی صادر کند، اما آیا قادر است تضمین کند که این سند در طول زمان از بین نمیرود و دستکاری نمیشود؟
بلاکچین، پایگاه داده غیرمتمرکز، توزیعشده و امنی است که برپایه اصول دانش ریاضی و رمزنگاری بنا شده و میتوان با خاطری آسوده، دادههای حیاتی را در آن برای همیشه ذخیره کرد.
چه چیزهایی را میتوان به انافتی تبدیل کرد؟
از نظر فنی، هر چیز یکتا و بیمانندی را میتوان به یک توکن غیرمثلی تبدیل کرد. خواه یک تصویر باشد، خواه یک تابلوی نقاشی، شعر و ترانه و حتی توییت یا پست اینستاگرامی.
گرچه کمتر پیشآمده کسی از آثار هنری ملموس مثل تابلوی نقاشی، یک توکن انافتی بسازد، اما در گوشهوکنار دیده شده که صاحبان آثار هنری، بستهای را حاوی کیف پول توکن انافتی اثر به آن ضمیمه کرده و در اختیار خریداران گذاشتهاند.
با این حال، سردمداران جریان اصلی حوزه انافتی، «دیجیتال آرتیستها» یا «هنرمندان حوزه دیجیتال» هستند که آثار خود را با ابزار و قالب دیجیتالی خلق و در محیط آنلاین منتشر میکنند.
ارزش یک انافتی از کجاست؟
برای بسیاری هنوز مایه شگفتی است که چگونه یک تصویر دیجیتالی با فرمت JPEG توانسته به بهای میلیونها دلار به فروش برسد. اما پاسخ این ارزشگذاریهای بهظاهر عجیبوغریب در یک عبارت نهفته است: «علاقه و میل خریدار».
همچنان که بسیاری برای خرید تابلوی نقاشی سهراب سپهری حاضرند میلیاردها تومان هزینه کنند، برخی هم با جانودل حاضرند یک اثر هنری دیجیتال را به قیمت چند میلیون دلار بخرند؛ بنابراین میبینیم که اتفاق چندان نامعمولی در دنیای انافتیها رخ نداده و فقط قالب عرضه، نمایش و دادوستد آثار هنری تغییر کرده و به بستر دیجیتال منتقل شده است.
ساخت و فروش انافتی چگونه است؟
افرادی که دستی بر آتش هنر دارند، میتوانند قدم به دنیای انافتی بگذارند و بخت خود را برای بهرهمندی از جریان درآمدی هنگفت این حوزه نوپا بیازمایند.
از آثار هنری تصویری گرفته تا قطعات موسیقی و حتی میمهای اینترنتی خلاقانه را میتوان به انافتی تبدیل کرد و در بازارگاههای ویژه دادوستد این توکنها به فروش رساند.
افراد پس از اینکه اثر خود را برای ساخت انافتی انتخاب کردند، باید سراغ بازارگاههای ویژه انافتی بروند. این بازارگاهها، هم ابزارهای پیشرفتهای را برای ساخت توکنهای غیرمثلی در اختیار افراد میگذارند و هم نمایشگاهی برای عرضه و تبلیغ آثار فراهم میکنند.
«اوپنسی» (OpenSea)، «سوپرریر» (SuperRare) و «ریریبل» (Rarible) از پرآوازهترین بازارگاههای ساخت، نمایش و دادوستد انافتی هستند. پس از ایجاد حساب کاربری در این بازارگاهها بهسادگی میتوان آثار هنری خود را در آن بارگذاری کرد و با چند کلیک، توکن انافتی را ساخت.
چگونه میتوان برای یک توکن انافتی مشتری دستوپا کرد؟
پس از ساخت و ثبت انافتی خود در یک بازارگاه تخصصی، باید به دنبال یک مشتری دستبهجیب بود. انافتی درست همانند یک اثر هنری، وقتی با اقبال مردم مواجه میشود که دارای ویژگیهای بیهمتا و منحصربهفردی باشد که در اثر دیگری یافت نمیشود.
فارغ از این، اسم ورسم، جایگاه و سبک کاری فرد بهعنوان یک هنرمند، میتواند نقش بسزایی در ارزشگذاری توکن انافتی ایفا کند. از دیگر عوامل تأثیرگذار در موفقیت یک اثر هنری و توکن انافتی متعلق به آن، توجه به روندهای حاکم بر حوزههای فردی و اجتماعی است. اثری که با روندهای جاری، هماهنگ باشد، از بخت بیشتری برای جلب مخاطب برخوردار خواهد بود.
در کنار تمامی اینها نباید از نظر دور داشت که دستوپا کردن مشتری برای یک توکن انافتی همانند هر کار تجاری دیگری، مستلزم صرف هزینه و زمان برای تبلیغات و بازاریابی است؛ بنابراین میتوان از انواع و اقسام روشهای بازاریابی، از تبلیغ شفاهی گرفته تا تبلیغ در شبکههای اجتماعی، پیامرسانها و تولید محتوا برای جذب مشتری استفاده کرد.
منبع: راه پرداخت
اصولی برای روابط عمومی حرفه ای تر در عصر داده؟!
نقش متخصصان ارتباطات مدرن امروز بسیار متفاوت تر از یک دهه یا حتی پنج سال پیش به نظر می رسد،به عنوان یک متخصص ارتباطات، بخش عمده ای از کار در حوزه روابط عمومی و ارتباطات تسهیل خلاقیت در روابط عمومی است. ما ایدههای خلاقانه را به استراتژیهای ارتباطی چند کانالی و کاربردی تبدیل میکنیم. این راهنما بر اساس 15 سال تجربه در صنعت ارتباطات و نوآوری و روابط عمومی تهیه شده است.
بی تردید منابع کامل تری در مورد تمامی تکنیک ها و ابزارهایی روابط عمومی حرفه ای وجود دارد، اما کاری که من سعی کرده ام در این راهنما انجام دهم این است که اطلاعات ضروری را خلاصه کنم.
در روابط عمومی، خلاقیت و تخیل می تواند یک ویژگی کم ارزش باشد اگر به خوبی مدیریت نشود، می تواند به راحتی آسیب ببیند یا مهار نشود. مهارت های کلیدی بویژه تخیل و خلاقیت باید پرورش داده شود و در حالی که من معتقدم خلاقیت به نوعی «آموزش داده نمیشود»
برای ایجاد یک برنامه مناسب برای روابط عمومی (PR) در سازمان خود، مانند هر برنامه دیگر نیاز به تعیین پارامترهای ضروری مانند اهداف، استراتژی، تاکتیکها و … دارید. اما تجربه نشان داده که یکی دیگر از پارامترهای مهم در تعیین برنامه، اصول حرفه ای است.تعیین این اصول باعث تصمیمگیری بهتر میشود؛ زیرا تصمیمها از فیلتر آن عبور خواهند کرد و بهترین آنها انتخاب میشوند. همچنین این اصول مانند چارچوبی برای رفتارهای شما است که برنامه روابط عمومی سازمان را کارآمدتر میکند.
حقیقتی وجود دارد که در روابط عمومی حرفه ای مهارت های مورد نیاز بسیار فراتر از نوشتن بیانیه های مطبوعاتی و ارسال اطلاعیه و ایمیل است. این یک فرآیند کاملاً طراحی شده برای جذب مشتریان جدید، ایجاد روابط قابل اعتماد با مشتریان فعلی و ایجاد پیوندهای محکم با مخاطبین رسانه در فضای سازمان است. این موضوع مهمی است که برای پیشبرد هر محور به شخص خاصی نیاز است.
بنابراین، چه به دنبال شغلی در روابط عمومی باشید و چه به دنبال ارتقای خود در حرفه روابط عمومی فعلی اصولی ضروری که هر روابط عمومی حرفه ای به آن نیاز دارد، را شرح میدهیم.
و اما اصول ضروری برای روابط عمومی عصر داده ها:
1)کنجکاو
2)قصه گو
3)چابک
4)جزئیات محور
5)تحلیلی
6)همدل
7)خلاقانه
8)ارتجاعی
9)تخیلی
و از همه مهم تر 10)خلاقیت بی نهایت
1. کنجکاو
کنجکاوی در دنیای روابط عمومی ضروری است. شما به اشتیاق برای دانش و ذهنی باز برای یادگیری چیزهای جدید هر روز نیاز دارید.
متخصصان روابط عمومی دائماً در مورد مشتریان جدید و بالقوه یاد می گیرند. شما باید آماده باشید تا در فناوریها، محصولات و نوآوریهای جدید غواصی کنید. شما باید سوال بپرسید، در مورد رقبا تحقیق کنید و پیام منحصر به فرد هر مشتری را کشف کنید.کنجکاوی همچنین شما را در جریان اخبار، روندها و رسانه ها قرار می دهد. این شما را در بسیاری از موضوعات متخصص می کند.
2. داستان سرای عالی
آیا عاشق نوشتن و روایت هستید؟ آیا پیام های خود را برای جذب افراد هیجان زده می سازید؟ اگر بله، شما برای روابط عمومی مناسب هستید.
یکی از بهترین مهارت های روابط عمومی، سبک نوشتن است. شما باید بتوانید یک تصویر را با کلمات اما به کارآمدترین شکل و کاملا مختصر ترسیم کنید.
توسعه مهارت نوشتن یک فرآیند مادام العمر است، بنابراین اگر هنوز دقیقاً به جایی که می خواهید نرسیده اید، ناامید نشوید. بهترین راه برای بهبود این است که مطالعه خود را افزایش دهید، چه رمان، مقاله های خبری و یا انتشارات مطبوعاتی.
3. چابک
در حالی که متخصصان روابط عمومی همیشه نیاز به نشان دادن سطح مشخصی از چابکی داشته اند، رویدادهای سال 2020 تا 2022 بر اهمیت این مهارت تاکید کردند. شما بعنوان متخصص روابط عمومی باید بتوانید سریع فکر کنید و عمل کنید. کووید این را به همه ما آموخت. کارشنای حرفه ای این صنعت می داند که انتظار غیرمنتظره ها را داشته باشد و از مواجهه مداوم با چالش های جدید خسته نمی شود.
4. جزئیات گرا
اشتباهات کوچک مانند اشتباهات تایپی و اطلاعات تماس نادرست می تواند اعتبار شما را در روابط حرفه ای، به ویژه در روابط عمومی، تضعیف کند.اگر در تمرکز بر جزئیات مهارت دارید، برای هر جلسه و ارائه ای آماده خواهید بود. شما اعتماد به نفس را در مشتریان ایجاد خواهید کرد، که به شما اعتماد خواهند کرد تا از طرف آنها صحبت کنید.
5. تحلیلی
اندازه گیری اثربخشی روابط عمومی اغلب به عنوان یکی از بزرگترین چالش های متخصصان ارتباطات شناخته می شود.اگر به تجزیه و تحلیل به عنوان یک بازی که در آن به دنبال قطعات طلا هستید علاقمند هستید، کار شما در روابط عمومی بسیار لذت بخش تر خواهد بود.ما خوش شانس هستیم که در زمانی زندگی می کنیم که داده های روابط عمومی بیشتر از همیشه در دسترس و دقیق هستند.
6. همدل
همدلی یک ویژگی بسیار سودمند برای هر کسی است، به ویژه برای متخصصان ارتباطات.این توانایی قرار دادن خود به جای دیگران است، بنابراین به شما این قدرت را می دهد که با مخاطبان هدف خود ارتباط برقرار کنید و بهترین راه را برای انتقال مزایا و پیام های کلیدی به آنها انتخاب کنید.
7. نوآورانه
در بالای لیست آرزوها برای ویژگی های روابط عمومی حرفه ای ، نوآور بودن باید در صدر جدول قرار گیرد. بدون شک، کارشناسان موفق روابط عمومی با رویکردهای پیام رسانی و کمپین خود مبتکر هستند. آنها میدانند که چه تاکتیکهایی به طور مداوم در روابط عمومی به نتیجه میرسند، اما راههای جدیدی را نیز برای انتقال پیام در نظر میگیرند.آنها همچنین از فناوریهای جدید روابط عمومی مانند نرمافزار روابط عمومی خودکار، اتاقهای خبر آنلاین، و پلتفرمهای رویداد مجازی، در دسترس دارند. آنها می دانند که این ارتقاهای صنعت می تواند به آنها کمک کند تا دید مشتریان خود را به میزان قابل توجهی افزایش دهند.
8. انعطاف پذیر
به عنوان یک متخصص روابط عمومی، بدون شک گاهی اوقات خود را درگیر یک بحران ارتباطات می بینید.بهترین متخصصان روابط عمومی آنچه را که لازم است برای حفظ خونسردی خود، توصیه سریع به مشتریان خود و ارائه سریع پاسخ روابط عمومی دارند.ویژگی تاب آوری در این لحظات بسیار مهم است. اگر هنوز در این قله نیستید، اشکالی ندارد. این یکی از آن مهارت های روابط عمومی است که با گذشت زمان و تجربه آن را توسعه خواهید داد.
9. تخیلی بودن
متخصصان روابط عمومی ممکن است مجبور باشند بیشتر از متخصصان سایر صنایع فکر کنند.
تخیل کردن روی دیگر سکه روابط عمومی را پوشش می دهد. از یک طرف، تخیل به شما این امکان را می دهد که به یک مشتری گوش دهید و داستان او را به روشی جدید بازگو کنید. از طرف دیگر، تخیل به شما این امکان را می دهد که تمام تفاسیر ممکن از داستان را در نظر بگیرید و به شما این امکان را می دهد که در نظر بگیرید که کدامیک بیشترین تأثیر را بر مخاطبان هدف شما می گذارد.
10. خلاقیت بی نهایت
خلاقیت ابزاری برای حل مسئله است که به متخصصان روابط عمومی کمک می کند تا به اهداف ارتباطی خود دست یابند.آیا شما خلاق هستید؟ آن را یکی از بهترین مهارت های روابط عمومی در نظر بگیرید!برای لذت بردن از کار خود در روابط عمومی، باید خلاق باشید. هر روز متفاوت باشید، هر مشتری نیازهای متفاوتی دارد و هر کمپین باید تازه و خبرساز باشد.خلاقیت در روابط عمومی به برند نا و کسبوکارها اجازه میدهد تا با مخاطبان خود به روشهای جدیدی درگیر شوند که هرگز فکرش را نمیکردند.
خلاقیت در روابط عمومی بسیار ضروری است زیرا:
خلاقیت برنده بازی است
خلاقیت به ما این توانایی را می دهد که از رقبا که اغلب بودجه بیشتری دارند جلو بزنیم
خلاقیت قلابی است که می تواند تاکتیک را به چیزی معنادارتر و استراتژیک گره بزند
خلاقیتی که به خوبی هدف گذاری شده است، مخاطب را از نظر احساسی تحت تأثیر قرار می دهد
ارتباط عاطفی بر مخاطبان تأثیر می گذارد و به روش هایی که قبلاً فکرش را نمی کردیم تأثیر می گذارد
در عصر هوش مصنوعی، اتوماسیون و الگوریتم ها، خلاقیت ویژگی اساسی انسان است که ما را به یکدیگر متصل نگه می دارد. چه در هنر و چه در کار ما، بدون خلاقیت ما ارزش واقعی چندانی را به ارمغان نمی آوریم.
چطور خلاق تر باشیم ؟
ادامه دارد…
صدیق میرزایی- دکترای ارتباطات و متخصص ارتباطات
آیا تا به حال یادداشتهای مربوط به حوزه ارتباطات و روابط عمومی را با یادداشت های تجاری و تبلیغاتی مقایسه کردهاید، حتما متوجه خواهید شد که دو سبک متفاوت را دریافت میکنید و هر کدام کمپینهای متفاوتی را اجرا میکنند؟ نیازی به نگرانی نیست. وقتی صحبت از رویکرد ارتباطات و روابط عمومی می شود چیزی به نام “یک استاندارد مناسب برای همه” وجود نخواهد داشت.اهمیت ارتباطات و روابط عمومی (PR)در کسبوکارها بهاندازهای است که به سختی میتوان کسبوکاری را از آن بینیاز دانست. اما اینکه کدام رویکرد PR برای کسب و کار شما مناسب است به تعداد متغیر بسیاری بستگی دارد.
مخاطبین هدف شما چه کسانی هستند؟
کسبوکارها معمولاً به سه دسته تقسیم میشوند:کسبوکار به مصرفکننده(B2C)، کسبوکار به کسبوکار(B2B) و کسبوکار به دولت (B2G)، سه نوع رایج استراتژیهای بازاریابی هستند. آنهایی که مستقیماً به مصرفکنندگان میفروشند، B2C، و آنهایی که به سایر مشاغل میفروشند، B2B و شرکت های B2G به کسبوکارهایی اشاره دارد که محصولات و خدمات خود را به سازمانهای دولتی میفروشند. تفاوت این نوع بازار نسبت به B2B و B2C این است که در مکانیزم بازار B2G، شرکت به طورکلی به نیازهای یک نهاد خاص دولتی از طریق فرایند مناقصه که به نحوی سازمانیافته منتشر میشود، پاسخ میدهند. کسب و کار شما در کدام دسته قرار می گیرد؟
(B2C)
کسب و کارهای B2C محصولات و خدماتی را ارائه می دهند که خواسته ها و نیازهای مصرف کنندگان نهایی را برآورده می کنند. رستوران ها، زنجیره های خرده فروشی و بازارهای آنلاین همگی نمونه هایی از کسب و کارهای B2C هستند. آنها مستقیماً به مشتری نهایی می فروشند.
(B2B)
کسب و کارهای B2B محصولات یا خدمات را مستقیماً به سایر مشاغل ارائه می دهند. کسب و کار می تواند خریدار نهایی باشد، مانند زمانی که یک شرکت یک آژانس تبلیغاتی را استخدام می کند. یا ممکن است زمانی باشد که شرکتها محصولاتی را به شرکتهای دیگر ارائه میکنند که سپس آنها را به کاربر نهایی میفروشند.
(B2G)
چرخهی خرید B2G ممکن است سالها طول بکشد، چرخهی خرید بازار B2B هم ممکن است چند ماه و B2C شاید یک روز تا چند هفته طول بکشد. بازاریاب B2G باید مشخصات مناقصه، مقررات انطباق و قوانین قابل اجرا را شناخته و تطبیق دهد. گاهی اوقات این مسئله به این معنی است که بازاریاب B2G ممکن است با سازمانی که به محصولات و یا خدمات ذکر شده در مناقصه را نیاز دارد، روابط شخصی نداشته باشد تا زمانی که رئیس پروژه پیشنهاد را ارائه کند.
بنابراین، تفاوت بین B2B و B2C و B2G در این است که به چه کسانی می فروشید: مشاغل یا مصرف کنندگان یا دولت؟
با در نظر گرفتن این معرفی کوتاه، اجازه دهید به پنج تفاوت کلیدی مبان رویکردهای ارتباطاتی و روابط عمومی کسب و کارهای B2C و B2B و B2G بپردازیم:
از آنجایی که میان نحوه مواجه و خرید محصولات یا خدمات مشتریان و کسبوکارها در سه مدل B2C و B2B و B2G تفاوت زیادی وجود دارد، درک تفاوت بین استراتژیهای ارتباطات و روابط عمومی برای اتخاذ راهبرد هوشمندانه در این هر کسب و کار بسیار مهم است. بنابراین، در اینجا ما پنج تفاوت اصلی بین B2B و B2C PR را فهرست کرده ایم.
مشتری نهایی؛ تفاوت در هدف
ارتباطات در B2C بر ایجاد هیجان در مورد محصول تمرکز میکند. بسیاری از فعالیت های روابط عمومی پیش از عرضه یک محصول باعث می شود ما بخواهیم آن را بخریم – یا ترس از دست دادن آن را داشته باشیم. برای مشاهده شواهدی از این موضوع، کافی است به صفهای موجود در فروشگاه اپل هنگام عرضه محصول جدید نگاهی بیندازید. و از طرفی ارتباطات و روابط عمومی B2B بر ایجاد اعتماد برای برند تمرکز میکند. ممکن است به دنبال سرویس ابری جدید برای شرکت خود باشید که در شرف راه اندازی است، اما بعید است که قبل از اینکه به ارائه دهنده اعتماد کنید، آن را خریداری کنید.روابط عمومی B2B بسیار متکی بر تأثیرگذاری بر تأثیرگذاران است، جایی که رسانه ها و وبلاگ نویسان نقش بسیار مهمی دارند. برداشت آنها از محصول یا خدمات شما میتواند راه نفوذ شما را در بازار ایجاد کند یا از بین ببرد.
زمان انتظار؛ تفاوت در سرعت در خرید
مشتریان B2C تمایل دارند تصمیمات خرید را به سرعت، اتخاذ کنند. مصرف کنندگان به سادگی در مورد یک محصول تحقیق می کنند و خرید خود را انجام می دهند. با این حال، خریداران B2B به سمت خرید محصولاتی سوق داده می شوند که برای کسب و کارشان سودآور، رقابتی و موفق عمل می کند. آنها وقت زیادی را صرف خرید می کنند. فرآیند مقایسه تامین کنندگان بسته به محصول یا خدمات می تواند از چند ماه تا چند سال برای کسب و کارهای B2B طول بیانجامد. متخصصان روابط عمومی B2B سخت تلاش می کنند تا برای هر مرحله از تصمیم مشتری دارایی ایجاد کنند.این تفاوت، پیام مهمی برای PR در شرکتهای B2B دارد. PR در این شرکتها باید تلاش کند تا در هر مرحله از فرایند سفر مشتری، همهی اطلاعاتی که موردنیاز او است را به شکلی مؤثر در اختیارش قرار دهد و تجربهای خوشایند برای او ایجاد کنند. تجربهای که در بهینهترین حالت باید بتواند فرایند خرید را کوتاه کند. این فرایند نیاز به زمان، صبر و خلاقیت زیادی دارد؛ به این دلیل که ممکن است اثرگذاری PR و ارزشی که برای مخاطب یا مشتری بالقوه ایجاد میکند، درلحظه یا در کوتاهمدت مشخص نشود.پس روابط عمومی B2B به صبر بیشتری نیاز دارد تا در مسیر باقی بمانند، زیرا مشتریان B2B در طول سفر خود حرکت می کنند.از طرفی برخلاف کسبوکارهای B2C که میتوانند با محتواهایی که ویژگیها و امکانات محصولشان را معرفی کنند؛ به سراغ مخاطب بروند، شرکتهای B2B به شیوههای متفاوتی نیاز دارند. این نکته را هم باید درنظر بگیریم که محصولات B2B معمولاً قیمت بالاتری نسبت به B2C دارند. این نکته ممکن است فرایند خرید را طولانیتر کند. تردیدی نیست که به موفقیت رساندن این این فرایند، نیازمند استراتژیهای ویژهای است.
تفاوت در انگیزه
انگیزه مشتریان B2C در مقابل خریداران B2B کاملاً متفاوت است. خریداران B2C به تصمیم خرید بر اساس محرک های احساسی و شخصی هدایت می شوند. به عنوان مثال، خانمی یک روسری لبنانی را میخرد، زیرا از ظاهر و پوشش کامل آن و همچنین احساسش در خرید خوشش میآید. و این خرید یک نیاز عاطفی را برطرف می کند.
اما انگیزه مشتریان B2B هزینه و ارزش یک محصول یا خدمات است. یک مشتری B2B ممکن است محصول گرانتری را انتخاب کند اگر به این نتیجه برسد که ارزش بالاتری دارد. این به ارزش محصول بستگی دارد که آیا کار آنها را آسانتر می کند یا نتیجه ای با کیفیت بالاتر به آنها می دهد؟در مورد شرکت های B2B، محصول قرار است مشکل موجود را حل کند یا فرصت های جدیدی ایجاد کند.برای مصرفکننده نهایی قیمت و کیفیت دو عامل مهم برای خرید یک محصول است. اما در شرکتهای B2B مخاطب نیاز دارد تا از فرایندها و روشهای کسبوکار شرکت و تجربهی موفق مشتریان دیگر آگاه شود. بنابراین، روابط عمومی B2B باید ابتدا بر آموزش مخاطبان و ارائه یک تصویر بزرگتر متمرکز شود که به شما کمک می کند تا به عنوان یک متخصص در آن منطقه قرار بگیرید، که به نوبه خود می تواند منجر به خرید محصولات یا خدمات شما شود.
تفاوت در رویه در رسانه های اجتماعی
با توجه به نقش حیاتی رسانه های اجتماعی برای کسبوکارهای امروزی آیا الگو کسبوکارهای B2B , B2C می تواند با یک شیوه مشابه پیش برود؟ارتباطات و روابط عمومی در کسب و کار B2C ، هدفش به دست آوردن هرچه بیشتر دنبال کننده در رسانه های اجتماعی است، ایجاد آگاهی از برند، سر و صدا و ایجاد “نیاز” به یک محصول . با این حال، رویه کسب و کار های B2B، در مدیریت رسانه های اجتماعی متفاوت هستند. برای کسب و کار های B2B ، همه پلتفرم های شبکه های اجتماعی مناسب نیستند.برای مثال ممکن است برند شما با اسنپ چت یا اینستاگرام سازگار نباشد، بدیهی است نباید آن را مجبور کنید.برخلاف روابط عمومی B2C که به سمت ایجاد پایگاه کاربری بزرگتر از مصرف کنندگان و مشتریان حرکت میکند، کمپین های روابط عمومی B2B بر روی مخاطبان تجاری متمرکز می شود. اگر شما یک شرکت B2B هستید به آگاهی از تفاوت در روابط عمومی (از نقطه نظر تجاری) کمک می کند تا بتوانید به طور مداوم انتظارات درست را حفظ کنید و استراتژی درستی را اتخاذ نمایید.تولیدات و محتوای پستهای اجتماعی کسب و کارهای B2B بیشتر آموزنده هستند تا احساسی، به این معنی است که پلتفرمهایی مانند شبکه های اجتماعی توییتر و لینکدین می تواند در کمپینهای اجتماعی B2B نقش داشته باشند.
رسانه ی هدف؛ تفاوت در رسانه
رسانه های متعلق به B2B در قالب پست های وبلاگ، ویدئوها، کتاب های الکترونیکی و سایر محتواها شکلی متفاوت از B2C دارند. به عنوان مثال، پست های وبلاگ B2C ممکن است کلمات کمتری داشته باشند، و معمولا سبک، سرگرم کننده و به راحتی قابل هضم هستند. آنها برای خواندن به تمرکز زیادی نیاز ندارند. از طرف دیگر، پستهای وبلاگ B2B طولانیتر، آموزشی و دقیقتر هستند.برای توضیح بهتر این موضوع ذکر این مثال مفید است: یک شرکت B2B که سرور و سرویس های دیتاسنتر می فروشد، به دنبال جایگاه خود در مجلات فناوری اطلاعات است که مدیر ارشد یک شرکت فناوری اطلاعات ممکن است آنها را بخواند. شرکتی که سیم کارت های تلفن همراه یا محصولات الکترونیکی را می فروشد ممکن است در هر نشریه ای حاضر شود زیرا پایگاه کاربر آنها بسیار بزرگتر است.
تفاوت در سطح و تقدم در ارتباط با مشتری
«ارتباطات» نقش کلیدی در روابطعمومی کسبوکارهای B2B دارد. به دلیل زمان بر بودن فرایند تصمیم به خرید، همان دلیلی که پیشتر چند بار به آن اشاره کردیم؛ ایجاد و حفظ ارتباط با مخاطب اهمیت زیادی دارد. این ارتباط دوسویه است. همان طور که مخاطب نیاز دارد به طور دقیق شرکتی را که ممکن است محصولش را خریداری کند بشناسد، شرکت هم نیاز دارد تا شناخت کاملی از مخاطب و ویژگیهای آن داشته باشد. بنابراین شناخت پرسونای مخاطبان یک عامل بسیار مهم در ارتباط شرکتهای B2B با مخاطبان است. پیش از هر اقدامی لازم است تا شرکتها پرسونای مخاطبانشان را بادقت و حساسیت بالا مشخص کنند و آن را مبنای اصلی استراتژیهای PR قرار دهند.این در حالی است که در کسبوکارهای B2C مخاطبان ممکن است بدون وجود ارتباط قبلی یا شناخت عمیق از یک کسبوکار، از آن خرید کنند.
برندسازی تخصصی برای مدیران عالی کسب و کار
PR در کسبوکارهای B2B تنها بر معرفی محصول و برند تمرکز نمیکند. مدیران کلیدی و بنیانگذاران کسبوکار هم یکی از ذینفعان اصلی استراتژیهای PR کسبوکارهای B2B هستند. این دسته از افراد اگر در صنعت یا مخاطبان به عنوان افراد تأثیرگذار شناخته شوند، میتوانند آگاهی و اعتماد مخاطب را نسبت به برندشان افزایش دهند. مواردی مانند:
- حضور مؤثر در فضاهایی که افراد نخبه یا متخصص صنعت حضور دارند
- فعالیت پررنگ و هدفمند در شبکههای اجتماعی مرتبط
- دریافت گواهینامه یا مدرک در بخشهای تخصصی مرتبط با کسبوکار
- تعامل مداوم با مخاطبان و نمایندگان رسانهها از مسیرهای ارتباطی مختلف
- ارتباط نزدیک با افراد مشابه در کسبوکارهای مشابه یا شرکتهای رقیب
از مواردی هستند که میتوانند به برندسازی مثبت در افراد کلیدی کسبوکارهای B2B کمک کنند.
جایگاه خود را پیش از اتخاذ استراتژی ارتباطی بشناسید
بدون شک مخاطبان و مشتریان متمایز در کسب و کارهای B2B و B2C نیازمند رویکردهای متفاوتی در روابط عمومی و ارتباطات هستند و بدون تردید نکات کلیدی مهمی در روابطعمومی شرکتهای B2C وجود دارند که لازم است در B2B هم به آنها پرداخته شود. مهم این است که استراتژیستهای PR در شرکتهای B2B بتوانند با شناخت دقیق تفاوتها، تصمیمهای دقیقی برای مدیریت ارتباطشان بگیرند.
صدیق میرزایی/متخصص ارتباطات و مشاور نوآوری هلدینگ فن آوا
«ملّت عزیز ایران باید همّتشان این باشد که قوی بشوند.» این گزارهی مطرح شده از سوی رهبر انقلاب اسلامی در خطبههای نماز جمعه ۲۷ دی ماه ۱۳۹۸ و نوعی جمعبندی کلانِ ناظر به وظایف عموم مردم و مسئولین از سوی ایشان بود: «باید ملّت ایران و مسئولین کشور تلاششان برای قوی شدن کشور و قوی شدن ملّت باشد، با اتّحاد، با حضور، با صبر و استقامت و با کار سخت و پرهیز از تنبلی؛ این اگر [محقّق] شد، به توفیق الهی، به فضل الهی، ملّت ایران در آیندهی نه چندان دوری آنچنان خواهد شد که دشمنان حتّی جرئت تهدید هم پیدا نکنند.»
از نگاه حضرت آیتالله خامنهای راه پیشرفت، دستیابی به عزّت و ایستادگی موثر مقابل دشمنیها و توطئهها، ارتقایِ «اقتدار و قدرت ملّی» است. قدرت ملّی نیز شامل مولفهها و عناصر مادی و معنوی بهصورت توأمان است.
یکی از این عناصر واجب زمین مانده توجه به فرصت های مستعد و استفاده بهینه از ظرفیت خدادادی کشورمان ایران به عنوان قطب ترانزیت دیتای منطقه به اروپا می باشد.ترانزیت داده بین غرب و شرق دنیا از طریق خاک کشور ایران مزیتهای ویژهای برای کشورهای همسایه دارد که میتواند ایران را بعنوان قطب ترانزیت دیتا در نظر بگیرد و از طرفی دیگر، یکی از ارکان ظهور و بروز اقتصاد دیجیتال در سطوح مختلف باشد که قانونگذار و متولی در رابطه با این موضوع میتواند با تصمیم های به زمان و درست، زمینههای جهش در صنعت دیتا و همچنین زنجیره اقتصاد دیجیتال متصل به این صنعت را مهیا کند.
طبق گزارش موسسه تحقیقاتی TeleGeography رشد ظرفیت پهنای باند اینترنت بین المللی بین سال های 2019 و 2021حدود 35 درصد افزایش داشته است و از 450 ترابیت در ثانیه (Tbps) به بیش از 600 Tbps. 1 رسیده است . شرکت های گوگل، فیس بوک، آمازون و مایکروسافت اصلی ترین منابع غالب تقاضای پهنای باند بین المللی می باشند.
از سوی دگیر طبق آمار Statista، مصرف کنندگان محتوای اینترنت در سراسر جهان به طور تصاعدی در حال رشد هستند چیزی حدود 4.66 میلیارد نفر (نزدیک به 60٪ از جمعیت جهان).
صرف نظر از روشی که ترافیک اینترنت با آن منتقل می شود، یک حقیقت و اصل بسیار مهم در این میان وجود دارد و آن نزدیکی است. هرچه منابع ترافیک اینترنت به مصرف کننده نزدیک تر باشد، به مراتب تأخیر کمتر خواهد بود و این به کیفیت بهتر تجربه تبدیل می شود. (QoE)راهبرد نزدیک کردن کابل های زیر دریا به ارائه دهندگان خدمات و مصرف کنندگان از طریق ظرفیت های ارتباطات خاکی با هدف تحقق کاهش زمان پینگ ناشی از کوتاه شدن فاصله تا مراکز داده در اروپا و همچنین امکان تعمیر و بازیابی خرابی مسیرهای فیبر در کوتاهترین زمان نسبت به مسیرهای همچون مسیر دریای عمان، خلیج عدن و کانال سوئز از مهمترین مزیت هایی است که می تواند منجر به تسریع این راهبرد شود.
از طرفی مرزهای جنوبی کشور با کابلهای بینالمللی بسیاری ارتباط داشته و از طریق همسایههای شمالی نیز مسیر مناسبی تا اروپا وجود دارد و این فرصت میتواند پل مناسبی بین کشورهای شرق آسیا برای گذر به اروپا و جایگزین مناسبی برای کشورهای حاشیه خلیج فارس برای مسیر کانال سوئز باشد.
طبق گزارش منتشر شده از سوی موسسه تحقیقاتی TeleGeography ، بیش از 99٪ ارتباطات بین المللی از طریق کابل های فیبر نوری انجام می شود که بیشتر آنها در زیر دریا هستند. آخرین نقشه آنلاین و تراکم زیرساخت های زیردریایی دیتا برای ارتباطات جهانی را می توانید از لینک https://submarine-cable-map-2020.telegeography.com/ مشاهده نمایید.
و این نشان دهنده این می باشد فرصت های ترانزیت خشکی برای کشورهایی همچون ایران با موقعیت جغرافیایی ویژه از امتیازاتی است که میتواند بستری باشد برای تسریع در تحقق هدف مشخص شده در برنامه ششم توسعه برای ترانزیت دیتای منطقه توسط کشور ایران.
اگرچه برای اجرای این طرح بعنوان تکلیف برنامه ششم توسعه از ابتدای دولت سیزدهم اقداماتی عملیاتی صورت گرفته است و در همین مدت کوتاه، ۴۰ درصد به ترانزیت ترافیک از خاک ایران افزوده شده است و همچنین نقشه عملیاتی برای تحقق این برنامه رونمایی گردیده است ، اما تحقق واقعی و عینی برای تبدیل شدن ایران به هاب ترانزیت(انتقال)اینترنت(دیتا) نیازمند اقدامات هیبریدی و تلاش جهادی بیشتر می باشد که از مهمترین آن همکاری عملیاتی دولت با اپراتورهای بخش خصوصی و نگاه ویژه به قراردادهای بلندمدت(IRU) و البته رویکردهای کسبو کاری و رقابتی با بخش خارجی است .
بدون شک تحقق این هدف فرصتی است عالی برای قوی تر شدن ایران در مسیر تضمین پایدار ترافیک مصرفی کشور و تکمیل حلقههای اصلی اقتصاد دیجیتال.
صدیق میرزایی/متخصص و مشاور نوآوری و ارتباطات هلدینگ فن آوا